سفارش تبلیغ
صبا ویژن

عمل کننده بی بصیرت، مانند رونده در بیراهه است . هر چه تندتر رود، ازمقصد دورتر شود . [امام صادق علیه السلام]

 
وبلاگ ازدواج عاقلانه سازمان ملی جوانان استان چهارمحال وبختیاری

i ده ارتباط بی سرانجام در ازدواج (1)

جمعه 87/9/22 ساعت 10:48 صبح

 

ده ارتباط بی سرانجام در ازدواج

1- شما بیشتر عشق می ورزید

شما عاشق هستید اما از احساس طرف مقابل خود مطمئن نیستید. این طور می پندارید که با یکدیگر زوج ایده آلی خواهید بود. اما او آنقدرها هم از رابطه با شما هیجان زده نیست. وقتی که در کنارتان نیست مدام به او فکر می کنید. اما این طور به نظر می رسد که او بدون شما مشکل چندانی ندارد. یک رابطه هنگامی که فقط یکی از طرفین در اکثر اوقات تعقیب کننده دیگری است سالم نبوده و از تعادل خارج است.

اینکه یک نفر به چنین رابطه ای ادامه می دهد می تواند به دلایل زیر باشد.

الف- تکرار الگوی دوران کودکی: اگر در کودکی عشق یا توجهی را که به آن نیاز داشتید به شما داده نمی شده است احتمالا ناخودآگاه تصمیم گرفته اید که سخت تلاش کنید تا دوستتان بدارند.

ب- خود را تنبیه می کنید. احساس می کنید که مستحق عشق و توجه نیستید و لیاقت عشق را ندارید. بنابراین در چنین روابطی باقی می مانید تا به خود اثبات کنید که مستحق عشق نیستید.

ج- همانند سازی با یکی از والدین. اگر در کودکی شاهد آن بودید که مثلا مادرتان مدام به خاطر توجه در تعقیب پدرتان بود ممکن است چنین نتیجه گرفته باشید که «روابط» چنین اصولا اینگونه است و کاملا طبیعی است که یکی از طرفین دیگری را بیشتر دوست داشته باشد.

2- شما کمتر عشق می ورزید.

این طرف مقابل است که بیشتر به شما عشق می ورزد. شما سعی می کنید تا خود را متقاعد کنید که بیش از آنچه واقعیت دارد او را دوست دارید. اما از درون خود می دانید که نسبت به او احساس عشق ندارید. این نوع ارتباط هم همانند رابطه نوع اول متعادل و سالم نبوده و سرانجامی نخواهد داشت.

دلایل زیر می تواند این نوع ارتباط را توضیح دهد.

الف- می خواهید از خود محافظت کنید. اگر در گذشته از طرف کسی که او را واقعا دوست داشته اید آسیب دیده باشید ممکن است این تصمیم ناخودآگاه را گرفته باشید که دیگر هرگز کسی را آنچنان دوست نداشته باشید که بعدها از طرف او آسیب ببینید.

ب- یکی از والدین خود را تنبیه می کنید. فرد مقابل خود را به جای یکی از والدین خود قرار می دهید و عصبانیت خود از آن والد را بر روی او تخلیه می کنید. او را طرد می کنید تا همان کاری را کرده باید که او (والد) در کودکی با شما کرده است.

ج- می خواهید دیگران را کنترل کنید. رابطه با کسی را انتخاب می کنید که بیشتر به شما عشق ورزیده شود تا احساس برتری کنید و احساس کنید که همه چیز در کنترل شماست. هنگامی که فرد مقابل شما در طلب عشق و محبت شما باشد آسیب پذیرتر خواهد بود و شما احساس می کنید که روی او کنترل دارید.

د- همانند سازی با یکی از والدین. اگر در کودکی شاهد آن بودید که یکی از والدین شما سردتر، گوشه گیرتر و منزوی تر از دیگری است ممکن است که چنین وضعی در روابط کاملا طبیعی است. اگر با آن والد همانند سازی کرده باشید همان الگو را در روابط خود تکرار می کنید.

3- احساس می کنید فرد مقابل نیاز به تغییر دارد.

در این گونه روابط عشق معطوف به خود آن فرد نیست بلکه عشق به آن فردی است که امیدوارید به آن تبدیل شود. این نوع روابط به طرز شدیدی اعتیادآور است چرا که شما در دام امید به کسی می افتید که قرار است فرد مقابل به آن تبدیل شود. دست کشیدن و دل کندن از این امید بسیار مشکل است چرا که هرگز قادر نخواهید بود بگویید که بالاخره آن تغییر خاص چه وقت به وقوع خواهد پیوست. این نوع ارتباط شباهت به قمار دارد.

در یزر برخی از علائم این نوع ارتباط آورده شده است.

* به خود می گویید که او به اندکی وقت نیاز دارد تا خود و زندگی خود را جمع و جور کند.

* به خود می گویید که هیچ کس تا به حال او را آنگونه که باید دوست نداشته است و اگر شما به حد کافی به او عشق بورزید قادر خواهید بود تا او را تغییر دهید.

* احساس می کنید که هیچ کس او را درک نمی کند و همه او را دست کم می گیرند و فقط شما هستید که ماهیت واقعی او را می شناسید.

* مدام نزد خانواده و دوستان خود به خاطر مشکلاتی که در رابطه تان وجود دارد عذر و بهانه می آورید.

* احساس می کنید که هر گز نمی توانید او را ترک کنید چرا که با ترک کردن او احساس بی ارزشی او را تایید می کنید و او دیگر هرگز تغییر نخواهد کرد.

* به او بیشتر از خود او ایمان دارید.

* می دانید که عشق کافی از طرف او دریافت نمی کنید اما به خود می گویید که او دارد نهایت تلاشش را می کند.

دلایل زیر می تواند این نوع ارتباط را توضیح دهد.

الف- می خواهید روی او کنترل داشته باشید. وقتی به منظور اصلاح کسی به رابطه ای وارد می شوید طبیعتا نسبت به او احساس برتری خواهید کرد و احساس می کنید که روی او تسلط دارید.

ب- از خودتان و زندگی خودتان فرار می کنید. با تمرکز بر روی کارهایی که فرد مقابل شما باید انجام دهد و یا نباید انجام دهد شما وقت چندانی برای پرداختن به زندگی خود نخواهید داشت. وقتی سرگرم اصلاح دیگران هستیم دیگر وقتی نخواهیم داشت تا به خودمان و نقایص خودمان بپردازیم.

ج- در کودکی به این نتیجه رسیده اید که نمی توانید آنچه را می خواهید به دست آورید. اگر در کودکی طرد شده اید یا به قدر کافی دوستتان نداشته اند ممکن است ناخودآگاه این نتیجه گری را کرده باشید که نمی توانید آنچه را می خواهید از آنهایی که دوستشان دارید بگیرید. بنابراین سعی می کنید با کسانی رابطه داشته باشید که همان احساس ناکامی کودکی را در شما باز تولید کنند.

یک رابطه سالم رابطه ای است که در آن شما فرد مقابل خود را همانگونه که «هست» بپذیرید و از او راضی باشید.

4- می خواهید دیگری را نجات دهید.

افراد در این رابطه نه از آن رو که با همسرشان تفاهم دارند بلکه به این دلیل که احساس می کنند مجبورند تا به او کمک کنند وارد رابطه می شوند. کسی را پیدا می کنند که آسیب دیده یا شکننده است و یا اینکه دیگران او را دوست نداشته اند و حالا شدیدا احساس می کنند که باید به او کمک کنند و محبت کنند. ترک گفتن اینگونه روابط معمولا بسیار مشکل است.

در زیر برخی از علائم این نوع ارتباط آورده می شود.

* به کسی علاقمند هستید که مشکلات روحی، جسمانی و یا اقتصادی جدی دارد.

* به کسی علاقمند هستید که به تکرار احساس سردرگمی، ناتوانی و قربانی بودن می کند و شما او را دلداری می دهید آرام می کنید و تشویق می کنید.

* غالبا در مقابل او نقش والد را ایفا می کنید. او را نصیحت می کنید، هشدار می دهید، از مشکلات احتمالی بر حذر می کنید.

* در گذشته با او بد رفتاری شده و یا به طرز بدی آسیب دیده است و شما احساس می کنید که مجبور هستید گذشته او را جبران کنید.

* کمتر می توانید به او تکیه کنید بلکه بیشتر او به شما تکیه می کنید.

* رفتارهایی را از طرف او تحمل می کنید که هرگز به طور معمول نظیر این رفتارها را از فرد دیگری نمیپذیرید.

* وقتی دیگران از شما می پرسند که چرا با چنین فردی رابطه دارید احساس می کنید که از او بهانه جویی می کنند و فورا درصدد حمایت از او برمی آید.

* احساس می کنید هیچ کس همانند شما قادر نیست که او را درک کند دوست داشته باشد بنابراین نمی توانید او را ترک کنید.

* نگران هستید که اگر او را رها کنید آیا او شخص دیگری را پیدا خواهد کرد تا از او حمایت کند.

دلایل زیر می تواند وجود این نوع ارتباط را توضیح دهد.

الف- تکرار یک الگوی کودکی. اگر در کودکی شاهد آن بودید که یکی از اعضای اصلی خانواده ، نادیده گرفته می شود یا کسی او را دوست ندارد و یا با او بد رفتاری می شده است در بزرگسالی همان فرد را به شکل کسی که سخت به کمک احتیاج دارد می یابید و نهایت تلاش خود را می کنید تا عشق ، حمایت و محبتی را که نتوانستید در کودکی به آن عضو خانواده بدهید ، به او بدهید.

ب- نیاز دارید که احساس برتری کنید. وقتی فردی را بر می گزینید که به هم ریخته است ، شما در موضع فرد برتر ، عاقل تر و منسجم تر قرار خواهید گرفت.

ج- نیاز به کنترل دیگران دارید. برخی اوقات از یاد می بریم که «کمک کردن» می تواند یک روش برای کنترل کردن دیگران باشد.

کسانی که در چنین روابطی وارد می شوند و خواهان نجات دیگری از طریق ارتباط عاطفی هستند غالبا ترحم را با عشق اشتباه می گیرند.


نوشته شده توسط: ازدواج عاقلانه

نوشته های دیگران ()

i شرایط مشکل زا در ازدواج

جمعه 87/9/22 ساعت 10:36 صبح

 

شرایط مشکل زا در ازدواج

گاهی شرایط بیرونی آینده همسران و زندگی مشترک آنها را با مشکل مواجه خواهد کرد. شرایطی که در آینده یک ازدواج و موفقیت آن می تواند ایجاد مشکل کند به شرح زیر آورده می شود.

1- تفاوت جنسی زیاد

تفاوت جنسی زیاد بین زن و شوهر می تواند مشکلات جدی را برای هر دو نفر ایجاد کند. البته معمولا در اوایل ازدواج این مشکلات چندان به نظر می رسد اما پس از گذشت چند سال به طور جدی خود را نشان می دهند.

تفاوت جنسی در سنین پایین تر مشکلات بیشتری را ایجاد می کند تا در سنین بالاتر. مثلا تفاوت سنی یک مرد 35 ساله با یک دختر 20 ساله مشکلات بیشتری را سبب می شود تا تفاوت سنی بین یک مرد 55 ساله با یک خانم 40 ساله. تفاوت سنی زوج اول را بیشتر تحت تاثیر قرار می دهد چرا که پختگی و سطح تجربیات آنها در مقایسه با زوج دوم از شباهت کمتری برخوردار است. یک زن 45 تجربیات مشترک بیشتری با یک مرد 55 ساله دارد تا یک دختر 20 ساله در مقایسه با یک مرد 35 ساله.

موضوع تفاوت سنی زیاد بین زن و شوهر عواقب بسیاری دارد که لازم است حتما به آن توجیه شود. برخی از مشکلات احتمالی تفاوت سنی زیاد در زیر برآورده شده است.

اگر از همسر خود بزرگتر باشید.

الف- این امکان وجود دارد که حوصله او را نداشته باشید. این امکان وجود دارد که برخی اوقات تحمل خامی ها، بی تجربگی ها و کندی او را درباره مسائل زندگی نداشته باشید. در واقع ممکن است از اینکه شاهد آن باشید که او هنوز با مسائلی دست به گریبان است که شما مدتها پیش آنها را پشت سر گذاشته اید خسته شوید.

 ب- ممکن است برای همسر خود نقش «والد» را بازی کنید. وقتی که تجربه بیشتری دارید تقریبا غیر ممکن است که بتوانید از پند و اندرز و نصیحت کردن به همسرتان چشم بپوشید. چرا که شما به خاطر سن بیشتر خود می دانید که بهترین راه انجام کارهایی که او با آنها دست و پنجه نرم می کند کدام است. همین باعث می شود که با همسر خود مانند «کودک» برخورد کنید. و در دام ارتباط «والد- کودک» بیافتید. این ارتباط باعث خشم و انزجار او نسبت به شما و عصبانیت شما نسبت به او خواهد شدو تاثیر مخربی بر رابطه خواهد گذارد. در ضمن در رابطه والد- کودک جاذبه جنسی بین همسران به سرعت نابود خواهد شد.

ج- در رابطه قدرت بیشتری پیدا می کند و وسوسه می شوید که همسر خود را کنترل کنید. به دلیل بالاتر بودن سن و تجربه های بیشتر و احتمالا موفقیتهای مالی بیشتر در رابطه قدرت بیشتری پیدا می کند و سعی می کنید همسر خود را کنترل کنید تا دست به کارهای نپخته و حساب نشده نزنید.

د- ممکن است بخواهید خود را جوانتر از سن واقعی خود نشان دهید. افراد در هر سنی نیازهای خاصی دارند اما وقتی فردی با همسری بسیار جوانتر از خودش ازدواج کند ممکن است از اینکه به نیاز های سنی خودش پاسخ دهد دست بردارد و برای رضایت خاطر همسرش سعی کند که رفتارهای سنین پایین تر را انجام دهد.

اگر از همسر خود جوانتر باشید.

الف- این امکان وجود دارد که به او به عنوان یک الگو و آموزگار نگاه کنید. و در مقابل او احساس ضعف و حقارت کنید. وقتی همسرتان به مراتب از شما بزرگتر باشد طبیعی است که موفق تر، با تجربه تر و از لحاظ اقتصادی با ثبات تر باشد. این موضوع می تواند فرد را به طور ناخود آگاه تحت تاثیر قرار دهد به طوری که احساس کند همسرش از او بهتر است.

ب- ممکن است برای همسر خود نقش «کودک» را بازی کنید. وقتی که تجربه کمتری دارید و مشاهده می کنید که همسرتان با تجربه تر است ممکن است به طور ناخودآگاه در مقابل او نقش یک «کودک» را بازی کنید به نصیحتهای او گوش دهید و از او بخواهید که به شما بگوید چه بکنید و چه نکنید.

ج- ممکن است بخواهید خود را مسن تر از سن واقعی خود نشان دهید. برای اینکه تفاهم بین خود و همسرتان را بیشتر کنید ممکن است رفتارهای مطابق با سن خود را کنار بگذارید و مطابق میل او رفتارهای سنین بالاتر را از خود بروز دهید.

2- تفاوت دینی (مذهبی)

تفاوت دینی (مذهبی) یکی از مسئله سازترین تفاوتها می تواند باشد. تفاوت دینی در آغاز آشنایی تاثیر چندانی بر رابطه ندارد چرا که لزومی ندارد که از دیدگاه های مذهبی یکسانی برخور دار باشیم تا از بیرون رفتن با کسی لذت ببریم. امال متاسفانه وقتی رابه جدی تر می شود و احساسات افراد نسبت به یکدیگر قدرت می گیرد مشکلات هم بیشتر می شود. از آنجا که دین و مذهب باورهای بنیادین ما را شکل می دهند تفاوت در این باورهای بنیادین می تواند برای همسران بسیار مسئله ساز شود. این افراد معمولا در سنتها و ایام تعطیل تفاوت مذهبی بین خود را به خوبی مشاهده می کنند و هز همه مهمتر وقتی صحبت از بزرگ کردن بچه ها باشد. کافی است از آنها بپرسیم که دوست دارند بچه هایشان چه دین یا مذهبی داشته باشند.

3- تفاوتهای اجتماعی، قومی و تحصیلی

یکی از شرایط تحقق یک رابطه سالم براساس نقاط مشترکی است که دو نفر با هم دارند: علائق مشترک، عقاید و باورهای مشترک و سوابق و سلایق مشترک. تمامی اینها در تفاهم و راحتی زندگی مشترک و کم بودن تنش سهم بسزایی دارند. این بدین معنی نیست که شما و همسرتان می باید لزوما در مورد همه چیز توافق نظر داشته باشید اما تفاوتهای زیاد و خارج از معمول می توانند تنش زیادی را ایجاد کنند و رابطه ای که از تفاهم و هماهنگی لازم برخوردار نباشد عملا مشکلات زیادی را در پی خواهد داشت. تفاوت اجتماعی بیشتر بیانگر تفاوت طبقه اجتماعی و وضعیت اقتصادی است. مولوی این تفاوت را در ادبیات زیر به خوبی بیان کرده است.

گفت صوفی ما فقیر و زادکم          قوم خاتون مالدار و محتشم

کی بود این کفو در زواج                یک در از چوب و در دیگر زعاج

جامه نیمی اطلس و نیمی پلاس       عیب باشد نزد ارباب شناس

با کبوتر باز کی شد هم نفس           کی شود همراز عنقا با مگس

کفو باید هر دو جفت اندر نکاح        ورنه تنگ آید نماید ارتیاح

 

در ایران اقوام و قومیتهای زیادی زندگی می کنند برخی از این قومیتها با دیگر قومیتها شباهت بیشتری دارند و با برخی دیگر بسیار تفاوت دارند. هر چه شباهتهای دو قوم بیشتر باشد در ازدواج مشکلات کمتری ایجاد می کند اما هر چه تفاوتها بیشتر باشد شاهد مشکلات بیشتری خواهیم بود.

فعالیت:

شما از چه قومی هستید؟

کدام یک از اقوام ایرانی با شما شباهت بیشتری دارند؟

کدام یک از اقوام ایرانی با شما تفاوت بیشتری دارند؟

مشکلات احتمالی ناشی از تفاوتهای اجتماعی، قومی و تحصیلی مواد زیر است.

الف- ممکن است دریابید که نقاط مشترک کافی ندارید. برخی از همسران از تفاوتها به سود خود استفاده می کنند. از یکدیگر می آموزند و خود را با هم هماهنگ می کنند اما چنانچه این تفاوتها زیاد باشد تنها سبب درگیری و احساس بیگانگی خواهند شد.

ب- ممکن است دریابید که ارزشهای کاملا متفاوتی دارید. ارزشهای ما براساس طرز تربیت، فرهنگ قومی،سطح تحصیلات و تجارب زندگی ما شکل گرفته است. چنانچه این گونه سوابق ما به طرز فاحشی با سوابق همسر آینده ما متفاوت باشد احتمالا مشاهده خواهیم کرد که از ارزشهای کاملا متفاوتی برخوردار هستیم.

4- خانواده مخرب همسر

در ازدواج ما نه تنها به همسر خود ازدواج می کنیم بلکه به طور استعاری با خانواده او نیز ازدواج می کنیم. خانواده همسر می تواند نقش مثبت یا منفی در ازدواج ایفا کند. برخی از خانواده ها به طور خیلی جدی در زندگی مداخله می کنند و تاثیر قابل ملاحظه ای می گذارند. تاثیر خانواده همسر بستگی به نحوه برخورد همسر دارد. چنانچه همسری رفتار غیر محبت آمیز و مخرب خانواده خود را تحمل نکند و در برابر آنها ایستادگی کند خطر زیادی رابطه همسران را تهیدید نمی کند اما اگر همسر نتواند رفتار مخرب خویشاوندان خود را کنترل کند روابط همسران روبه وخامت می گذارد.

خانواده مخرب همسر معمولا به سرعت قابل شناسایی نیست و معمولا پس از گذشت یک زمان قابل ملاحظه و در ارتباط زیاد است که می توان حضور آنها را تشخیص داد.

خانواده مخرب همسر حریم ازدواج را به رسمیت نمی شناسد و هیچ حدومرزی را بین خود و فرزند خود رعایت نمی کند. در زیر برخی از نشانه ها و رفتار های این گونه خانواده ها آورده شده است :

الف- انرژی توجه و وقت همسران را برای خود می خواهند. اینگونه خانواده ها می پندارند که هدف و مقصود از ازدواج این است که عروس یا داماد در خدمت آنها باشند. آنها توقع دارند که عروس یا داماد دائما آنها را ببیند و برای آنها کارهایی را انجام دهد کارهایی که وظیفه آنها نیست که آن را انجام دهند.

ب- سعی می کنند در زندگی همسران دخالت کنند . خانواده مخرب همسر بدون اینکه از آنها درخواستی شود در مورد همه چیز زندگی همسران اظهار نظر می کنند از بزرگ کردن فرزندان گرفته تا نوع غذایی که می خورند. آنها معنی عبارت«زندگی خصوصی» را درک نمی کنند.

ج- رابطه همسران را به رسمیت نمی شناسند. یکی از کارهایی که خانواده مخرب همسر انجام می دهد این است که دائما عروس یا داماد را به خاطر اینکه باعث جدایی آنها از فرزندشان شده است تنبیه می کنند. به عروس یا داماد خود احترام نمی گذارند گویی که انگار اصلا وجود ندارند و یا اینکه افراد پست و مزاحمی هستند. آنها این کار را به روشهای زیر ممکن است انجام دهند.

* کارتهای دعوت را خطاب به فرزند خود می نویسند.

* وقتی تلفن می کنند بدون اینکه با عروس یا داماد خود صحبت کنند می خواهند که گوشی را به فرزندشان بدهند.

* با عروس یا داماد خانواده مثل کلفت یا نوکر رفتار می کنند.

* در حضور هر دو نفر به گونه ای صحبت می کنند که گویی فقط فرزند آنها حضور دارد.

* وقتی که فرزند خود را می بینند از او احوالپرسی می کنند و به او احترام می گذارند و به عروس یا داماد توجه نمی کنند.

* با بچه ها به گونه ای برخورد می کنند که گویی آنها تنها بچه های فرزندشان هستند.

* فرزند خود را به تنهایی به میهمانی ها، جشن ها و مراسم دعوت می کنند.

افرادی که رفتار آزار دهنده و زیان بخش خانواده خود را نسبت به همسرشان تحمل می کنند کودکانی هستند که هنوز بالغ نشده اند . آنها هنوز به خانواده خود وابسته هستند. افرادی که خانواده مخرب دارند و نمی توانند آزار خانواده خود را از همسرشان دور کنند برای زندگی مشترک و ازدواج مناسب نیستند.

5- روابط راه دور

برخی از ازدواجها در شرایطی رخ می دهد که یکی از همسران در یک کشور دیگر است یا در شهر دیگری است که امکان ملاقات و آشنایی از نزدیک برای آنها محدود است. به خصوص در سالهای اخیر ازدواج با ایرانیان مقیم خارج کشور باعث شده است که این نوع ازدواج رواج بیشتری بیابد. دور بودن از یکدیگر شرایطی را فراهم می کند که نیاز به توجه دارد. وقتی که افراد از یکدیگر دور هستند شناخت آنها از یکدیگر یک شناخت از دور استو وقتی به آینه از نزدیک نگاه می کنیم چهره خود را به طور شفاف می بینیم با همه جزئیات و ریزه کاریها، اما وقتی از آینه دور بایستیم و به چهره خود نگاه کنیم جزئیات چهره خود را نمی توانیم ببینیم بلکه تنها کلیت چهره خود را می بینیم. در روابط راه دور هم امکان شناخت جزئیات فرد وجود ندارد تنها می توانیم کلیت فرد را بشناسیم. آشنایی و شناخت که یک جزءمهم ازدواج است در روابط راه دور با اشکال روبرو می شود.

در روابط راه دور موارد زیر را می توان مشاهده کرد:

الف- هدف عاشق و معشوق در یک رابطه طبیعی این است که با یکدیگر مهربان تر و صمیمی تر شوند اما هدف عاشق و معشوق در روابط راه دور این است که دوباره یکدیگر را ببینند.

ب- فرصت شناخت واقعی از افراد سلب می شود.

ج- از برخورد با مسائل و مشکلات اجتناب می شود. وقتی نامزدهایی که رابطه آنها از راه دور است یکدیگر را می بینند. اولا از آنجا که فرصت محدودی دارند سعی می کنند که همه چیز را به خوبی برگزار کنند و از اینکه در این مدت کوتاه به مسائل و مشکلات بپردازند معمولا اجتناب می کنند.

د- تلقی آنها از تفاهم با یکدیگر معمولا بسیار غیر واقع بینانه است. وقتی فقط چند روز بیشتر فرصت ندارند که یکدیگر را ببینند تمام وقتشان را با هم می گذرانند به سینما، رستوران و میهمانی می روند. هیجان زیادی که در این روزها وجود دارد باعث می شود که فکر کنند بعدا نیز در زندگی با هم همین شرایط تکرار خواهد شد. معمولا این افراد وقتی برای زندگی با هم به یک شهر یا یک کشور می روند متوجه می شوند که شرایط واقعی چقدر متفاوت از تجربه های اولیه آنها بوده است.


نوشته شده توسط: ازدواج عاقلانه

نوشته های دیگران ()


i ْلیست کل یادداشت های این وبلاگ

 در تحقیقات برای ازدواج از چه کسانی تحقیق کنیم
مزایای ازدواج
ده ارتباط بی سرانجام در ازدواج (1)
[عناوین آرشیوشده]


خانه
مدیریت
پست الکترونیک
شناسنامه
 RSS 

:: کل بازدیدها ::
44136

:: بازدیدهای امروز::
8


:: بازدیدهای دیروز::
5


:: درباره خودم ::

وبلاگ ازدواج عاقلانه سازمان ملی جوانان استان چهارمحال وبختیاری

:: لینک به وبلاگ ::

وبلاگ ازدواج عاقلانه سازمان ملی جوانان استان چهارمحال وبختیاری

:: پیوندهای روزانه ::

سازمان ملی جوانان [60]
[آرشیو(1)]

:: اوقات شرعی ::

::فهرست موضوعی یادداشت ها ::

چه کسانی برای ازدواج مناسب نیستند[3] . ازدواج[2] . انتخاب همسر[2] . بی سرانجام . دلایل نادرست ازدواج . ده ارتباط . ده ارتباط بی سرانجام در ازدواج(1) . ده ارتباط بی سرانجام در ازدواج(2) . شرایط مشکل زا . مزایای ازدواج .

:: آرشیو ::

انتخاب همسر
دلایل نادرست ازدواج
پرسشهای ازدواج
آشنایی در ازدواج
نظریه های آشنایی در ازدواج
ده اشتباه در فرایند آشنایی
شهریور 1387
آذر 1387

:: خبرنامه ::